نام کوهی است در حوالی قزوین که صورت حیوانات و غیر حیوانات هم در آنجا پدید آیند همه سنگ شده و متحجرگشته. (برهان) (از ناظم الاطباء). ظاهراً صحیح کلمه یله بشم است نه یله یشم. قزوینی در آثارالبلاد چ ووستنفلد ص 328 آرد: ’یل، ضیعه ای از ضیاع قزوین در سه فرسنگی آن. بدانجا کوهی است که آن را ’یله بشم’خوانند. کسی که بر این کوه بالا رفته مرا حکایت کرد که بر آن صور جانورانی را که خدای تعالی به صورت سنگ سخت مسخ کرده دیده است’. (از حاشیۀ برهان چ معین)
نام کوهی است در حوالی قزوین که صورت حیوانات و غیر حیوانات هم در آنجا پدید آیند همه سنگ شده و متحجرگشته. (برهان) (از ناظم الاطباء). ظاهراً صحیح کلمه یله بشم است نه یله یشم. قزوینی در آثارالبلاد چ ووستنفلد ص 328 آرد: ’یل، ضیعه ای از ضیاع قزوین در سه فرسنگی آن. بدانجا کوهی است که آن را ’یله بشم’خوانند. کسی که بر این کوه بالا رفته مرا حکایت کرد که بر آن صور جانورانی را که خدای تعالی به صورت سنگ سخت مسخ کرده دیده است’. (از حاشیۀ برهان چ معین)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 42هزارگزی شمال باختری فریمان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 44 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 42هزارگزی شمال باختری فریمان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 44 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
چشم خانه. حدقۀ چشم. لخج. (منتهی الارب) : کی دگر از خانه چشمم قدم بیرون نهی ز استانت بردم آنجا خاک دامنگیر را. کلیم (از آنندراج). پیام دیده ام ای اشک تر بخواب رسان بیا و خانه چشم مرا به آب رسان. معصوم کاشی (از بهار عجم)
چشم خانه. حدقۀ چشم. لخج. (منتهی الارب) : کی دگر از خانه چشمم قدم بیرون نهی ز استانت بردم آنجا خاک دامنگیر را. کلیم (از آنندراج). پیام دیده ام ای اشک تر بخواب رسان بیا و خانه چشم مرا به آب رسان. معصوم کاشی (از بهار عجم)
به اشارۀ چشم و ابرو و تعنت و تشنیع کردن و آنرابه عربی خبث حدقه گویند. (از آنندراج) : ز یک غفلت بخبث چشم و ابرو سیه رو وانمایندت چو زنگی. یحیی کاشی (ازآنندراج)
به اشارۀ چشم و ابرو و تعنت و تشنیع کردن و آنرابه عربی خبث حدقه گویند. (از آنندراج) : ز یک غفلت بخبث چشم و ابرو سیه رو وانمایندت چو زنگی. یحیی کاشی (ازآنندراج)